نکته ی جالب درباره پسته قبل اینه ک من معلمه ایشونم و بهش فارسی یاد میدم یعنی میخواد ک فارسی حرف بزنه،امروز کناره ساحل نشسته بودیم،موج،ساحل،دریا،کشتی،پروانه،پرستو رو یاد گرفت،البته امروز اموزشی در کار نبود همینجوری خواست و یادشون گرفت،خانومه خیلی باهوشیه و نمیدونم چرا دوست داره که وقتشو با من بگذرونه،الان الفبای فارسی رو میدونه و صرف کردنو گسترش داده دایره ی کلماتش مونده که as well داره انجامش میده،نمیدونم چرا ولی دوست داره فارسی حرف بزنه،یعنی من درباره ایران فرهنگ مردم و مهمان نوازی و اثاره تاریخی و قدمته ایرن صحبت کردم براش زیاد و کشیده شد سمته فرهنگه ایران و ازم خواست حالا که خیلی چیزا میدونه درباره ایران زبانش رو هم به کمکه من میخواد یاد بگیره و با کماله میل قبول کردم از از ابتدا شروع کردم به یاد دادنه زبانه شیرینمون به ایشون،باهام خیلی خوبه و پیشنهادای باور کردنی بهم میده که من قبول نمیکنم و بیشتر جذبم میشه،هیچ نظری ندارم چرا،شاید چون چشمم دنباله موقعیت و پولش نیست،بله همه جای دنیا همینه وقتی با دلت پیش بری ادما سمتت میان،درواقع خوشحالم که دسته کم یه نفر از فرهنگمون میدونه و همچنان مشتاقه که بیشتر بدونه،من هم تلاشمو میکنم که بی نقص انجامش بدم،جالب اینه من هنوز الفبامونو از بر نیستم اون هست !!
:: بازدید از این مطلب : 73
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1